نويسنده مطالب

چگونه خوش ، چگونه هميشه

 

 

 

پيشگفتار: هنوز هم مي توان زيست .

دوستان عزيز ، با وجود همه مشكلات و موانع ، هنوز هم مي توان زيست .
اگر دانشجو هستي ، با وجود درسهاي فشرده و امتحانات ، خواسته هاي نفساني ، مشكلات خانوادگي ، فقر ، بيماري ، باز هم مي توان زندگي كرد .
اگر در شغل و منصب ديگري هم هستي ، با وجود همه سختيها ، شكستها ، آبروريزيها و ... باز هم مي توان زيست و پيشرفت كرد . اگر انسان همان امكاناتي را كه دارد (در هر زمان) بسنجد و در حد همان امكاناتش هدف و ايده آل انتخاب كند و در حد توانش براي رسيدن به آن هدف برنامه ريزي نمايد ، پيشرفت مي نمايد . بايد ياد بگيريم كه هدفهاي ديگران را ، مقصد خود انتخاب نكنيم . افراد از لحاظ استعدادها و امكانات در يك حد نيستند و چه خوب است در حد استعداد خود ، در حد توان خويش ، مقصد انتخاب نمائيم و در راه آن كوشش نمائيم . اين را بدانيد كه در ضمن اينكه انسانها از لحاظ داراييها و تواناييها يكسان نيستند ، اما آنچه كه باعث سعادت آنهاست اين است كه وظيفه خود را در حد توانشان انجام دهند و همين انجام وظيفه سبب مي شود كه ارتباط آنها با خالق زيبا و مهربانشان ، برقرار بماند و احساس رضايت بكنند . در حقيقت درست است كه امكان دارد شخصي در حد پايين ار لحاظ مالي باشد ، ولي چون با خدا مرتبط است قلبي دارد ، به فراخي دريا و بلكه بيشتر از آن ، كه در آن نور و زيبايي ، قدرت و علم موج ميزند . همچنانكه اين فراخي و زيبايي قلب براي شخص ثروتمند هم در صورت انجام وظيفه اش ممكن مي باشد . و همين ارتباط با خداوند متعال است كه زندگي است . بله ، هنوز هم مي توان زيست .


من چيستم (6)

عـقـل – عقل عاملي است كه صحيح و درست را به انسان نشان مي دهد . تا بحال از اجزاء عقل ، شكر يا سپاسگزاري ، علم ، رأفت ، نيكي به پدر و مادر ، اميد را به شما معرفي نموده ام . قدرداني سبب زيادي نعمت و خوبيهاي انسان مي باشد . علم چراغ راهنمايي است كه براي انسان راه ترقيات و رسيدن به خوبيها را مي گشايد . رأفت و دلسوزي ، بر جامعه بشري ، لباس انسانيت مي پوشاند و دلها را بهم مهربان مي كند و سبب شيريني زندگي و آبادي شهرها و تمدنها مي گردد . نيكي به پدر و مادر ، دليل روشني بر عاقل بودن شخص است . چرا كه پدر و مادر با اينهمه نيكي كه در حق ما مي نمايند ، سزاوار نيكي كردن و احترام مي باشند و اميد ، كه خورشيد جهان خلقت است ، چرا كه نور آن ، چشمان روح را مي گشايد ، بينايي مي بخشد و گرماي آن ، تن سرد انسان را جان مي بخشد ، و بيان نمودم كه با اينهمه نيكي ها كه از يك نطفه بودن تا به الان كه يك انسان هستيم بما شده ، دنيا ، جاي اميدواري است . فقيرترين فقيران ، ثروتمند است . يك ناخن ما ، يك بند انگشت ما ، چقدر ارزش دارد ؟ گاه يك خال كوچك چه دردسرها براي انسان درست مي كند و انسان كه از نعمت سلامتي و يا بهرحال ، سلامتي نسبي برخوردار است ، چقدر از نعمت برخوردار است ؟ و اين نعمت ها سبب اميدواري است .
رحمت و مهرباني جزئي ديگر از عقل : رأفت و دلسوزي ، در زماني بروز مي كند كه براي شخص ، سختي و اتفاق ناگوار پيش آيد كه اين صفت انسان عاقل را وادار مي نمايد كه با شخص مصيبت ديده همدردي و ياري نمايد . اما رحمت و مهرباني عام است ، يعني انسان برخوردش با افراد جهان و با خلقت ، چه مصيبت ديده و چه غير آن ، از روي مهرباني و رحمت باشد . انسان مهربان باشد به طفل ، به پيرمرد ، به جوان ، به معلم ، به استاد ، به نانوا ، و ... اين برخورد با مهرباني ، نتيجه برخوردي است كه در طي زندگي ، از ابتدا تا به الان ، با انسان شده است . از زماني كه يك ذره بوده ايم تا به الان ، كه انسان هستيم چه مهربانيها و مراقبتها ، پرورشها كه براي ما نبوده است ! چقدر از زيباييها ، خوبيها ، گرما ، لطافتها ، نسيمها ، آبها ، و آنچه كه به حساب نمي آيند برخوردار شده ايم . حتي ارزش يك بند انگشت ما موقعي ظاهر ميشود كه آن را از دست بدهيم و ببينيم چقدر در كارايي ما مؤثر است ، اينها همه رحمت است . مهرباني است . پدر ، مادر ، بينايي ، شنوايي ، پا ، دست ، قدرت و ... همه اينها رحمت است . حتي كساني هم كه در زندگي از نعمتهاي كمتري برخوردار بوده اند و يا مشكلاتي داشته اند ، باز از خوبيهاي بسياري بهره مند بوده اند ، مي گوييد نه ؟ فقط يك روز خود را از صبح تا شب با دقت بررسي نمائيد . پس انسان كه سرتاسر وجود او را ، رحمت گرفته است ، سزاوار است كه با جهان ، برخوردي از روي رحمت و مهرباني داشته باشد . اين اصلي است كه اگر انسان آن را در نظر بگيرد ، زندگي اش پر از مهرباني و امنيت و راحتي مي گردد و مشكلات و دست اندازهاي زندگي را به راحتي و نرمي پشت سر مي گذارد .

 

موفق باشيد


 

 


 

  جستجو
جستجو پاسخ به سوالات آرشيو اين بار تماس با ما صفحه اصلی

All Rights Reserved Zendegi.Info© 2001-2002